نوشته شده توسط : غلامرضا بدری

کرمانشاهان یا کرماشان

 

 

در سال‌های پس از پیروزی انقلاب تا زمان تصویب نام «کرمانشاه» در مجلس، در به کار بردن نام شهر سردرگمی به وجود آمد. گروهی می‌گفتند کرمانشاه و گروهی می‌گفتند باختران. جریان چه بود که در نهایت به مجلس کشید؟

پس از انقلاب فضایی هیجانی به وجود آمد که احساس نفرت از نام‌واژه‌ی «شاه»، نزد انقلابیون و مسؤولین باعث شد که نام‌های مرکبی که پیشوند یا پسوند شاه داشتند، تغییر کنند. در مورد نام کرمانشاه، این کار یک اقدام سیاسیِ شتابزده، سطحی و بی‌توجه به پیشینه‌ی تاریخی این نام بود. در جریان انتخابات مجلس خبرگان دور دوم در کرمانشاه این فضا، باز به علت هیجانات سیاسی عوض شد و این بار نام «کرمانشاه»، مورد استقبال طیفی از مذهبی‌ها قرار گرفت و بعد پای نمایندگان دور چهارم کرمانشاه به میان آمد و کار به مجلس کشید و نام «کرمانشاه» برای استان و شهر مُصَوب شد.

 چرا پس از آن دیگر نام کرمانشاه تغییر نکرد؟

چون پیش از این، افرادی در اشتقاق‌شناسی (اتیمولوژی) و جغرافیای تاریخی کرمانشاه پژوهش کرده بودند و در نوشته‌های خود، نسبت به تغییر نام انتقاد داشتند، گروهی از سیاسیون این پژوهش‌ها را پشتوانه قرار دادند و مرحوم ططری با توانایی‌های ویژه‌ای که داشت، توانست حرف منتقدین را در مجلس به کرسی بنشاند و پس از آن مخالفینِ نام کرمانشاه دیگر نتوانستند کاری از پیش ببرند. چون حرف آنها علمی نبود و فضای سیاسی هم به زیان آنها تغییر کرد.

متوجه نمی‌شوم. یعنی این پسوند «شاه» در این کلمه چه‌طور وجه منفی خودش را از دست داد؟

این‌طور مطرح شد که نام شهر ربطی به «شاه»، که در آن زمان نماد طاغوت بود، ندارد. قبلاً گلزاری به استناد بعضی منابع تاریخی در کتابش گفته بود که نام کرمانشاه گرفته شده از لقب بهرام چهارم ساسانی است. گرچه بیشتر مردم و مسؤولین این را هم نمی‌دانستند و تصور عمومی این بود که نام شهر با خاندان پهلوی ارتباط دارد.

ولی ظاهراً در تبلیغات انتخاباتی از همان پسوند «شاه» در نام شهر استفاده می‌شد. یعنی همان نام «کرمانشاه» و «کرمانشاهی اصیل» و این حرف‌ها مطرح می‌شد.

آره. در ذهن انقلابیون تصویر خاندان پهلوی نقش بسته بود و همین که معلوم شد نام شهر ربطی به این خاندان ندارد، دیگر کسی در قید جزئیات بعدی نبود.

چرا گروهی اصرار داشتند که بگویند نام شهر ربطی به بهرام چهارم ساسانی که لقب «کرمان‌-شاه» داشت، ندارد.

افرادی از این‌ گروه که به دلایل فرهنگی یا سیاسی، با طیف انقلابیون حاکم بر شهر زاویه داشتند، می‌گفتند ما هم مخالف «شاه» هستیم، ولی حرف ما این است که اصلاً نام کرمانشاه ربطی به هیچ شاهی ندارد. منتها از راهی اشتباه وارد موضوع شدند. اصلاً نیاز نبود نقش بهرام چهارم را به عنوان سازنده‌ی کرمانشاه انکار کنند. این موضوع در منابع تاریخی آمده است و قابل پاک کردن از حافظه‌ی تاریخ نیست. نام کرمانشاه به این دلیل ارتباطی با بهرام چهارم ندارد که حدود یک قرن پیش از مطرح شدن نام او به عنوان سازنده‌ی شهر در منابع آمده. «ابن‌فقیه» که شکل فارسی آن را برای بار اول آورده، «قباد» ساسانی را به عنوان سازنده‌ی کرمانشاه دانسته و مطالبی هم در مورد علت آن نوشته است.

نقش دکتر مکری در این میان چه بود؟

دکتر مکری در ریشه‌شناسی نام بحث کرده است، مانند استاد محمد محیط طباطبائی و دیگران. از فرهنگ مردم هم کمک گرفته است. او از این زاویه وارد شد و هم نام کرمانشاه را انکار کرد، هم نام خلق‌الساعه‌ی «باختران» را. چون نام رسمی شهر در آن مقطع باختران بود، وجه انکار نام کرمانشاه در نوشته‌ی ایشان کمتر به چشم می‌آمد و تلاش‌ها در جهت برداشتن نام باختران بود.

چرا در مصوبه‌ی مجلس به حرف دکتر مکری عمل نشد، باید نام شهر تبدیل به «کرماشان» می‌شد، نه «کرمانشاه»

توجه مجلس به حرف‌های نمایندگان کرمانشاه بود. چون مستندات تاریخی کافی در اختیار مجلس قرار گرفته بود که نام «کرمانشاه» ربطی به خاندان پهلوی ندارد و ظاهراً حساسیت‌ها در این مقطع بیشتر روی این خاندان بود، نه پیشوند یا پسوند شاه به معنی عام، که گاهی برای اشیاء هم به کار می‌رود. با تلاش مرحوم ططری و دیگران نام «کرمانشاه» احیاء شد.

 البتّه این‌جا باز به اصطلاح موشی توی دست‌پخت مجلس کشته شد. زیرا نام استان هم که مصوبه‌‌ی قانونی برای تغییر آن موجود نبود، بی‌دلیل تغییر پیدا کرد و از «کرمانشاهان» تبدیل به «کرمانشاه» شد.

چه ایرادی در این کار بود.؟

هرجا که نام «کرمانشاه» برده شود و پس از آن توضیح روشنگری نباشد، ما نخواهیم دانست منظور استان است یا شهر. ولی اگر نام استان «کرمانشاهان» و نام شهر «کرمانشاه» باشد، خودِ واژه گویاست که منظور کدام یکی است.

خوب حالا ما اگر از بحث تبدیل نام «کرمانشاه» به «باختران» بیرون بیاییم، تکلیف حرف دکتر مکری چه می‌شود که از یک طرف او می‌گوید «کرماشان» و از طرف دیگر به قول شما مستندات تاریخی می‌گویند «کرمانشاه» حالا هم باز دوگانگی جدیدی ایجاد شده. بعضی‌ها می‌گویند کرمانشاه و بعضی‌ها می‌گویند کرماشان.

این بحث چند جنبه دارد. اشاره‌ای به جنبه‌ی سیاسی کردیم. ولی جنبه‌های دیگری مانند؛ زبان‌شناسی، مردم‌شناسی، جغرافیایی و تاریخی هم دارد. دکتر مکری به جنبه‌ی مردم‌شناسی و زبان‌شناسی (اتیمولوژی) توجه کرده و بر آن مبنا نظر خودش را بیان کرده، ولی به جنبه‌ها‌ی جغرافیایی و تاریخی بی‌توجه بوده. ایشان با چند عبارت کوتاهِ ناخوشایند، همه‌ی آثار مکتوب جغرافی‌دانان، سفرنامه‌نویسان، مورخین، شعرا و ادبا را، در یک بازه‌ی زمانی 1400 ساله، به سادگی کنار می‌گذارد و رأی خودش را صادر می‌کند. دکتر مکری افتخار استان ماست و من ارادت زیادی به ایشان دارم. لیکن متأسفانه نظر ایشان، که اگر از زاویه‌ی مناسب به آن نگریسته شود، ارزش علمی خاص خود را دارد، بعد هویتی و قومی پیدا کرده و کسی جسارت نقد آن را ندارد.

یعنی شما نظر ایشان را قبول ندارید؟

من خودم را شاگرد کوچک ایشان می‌دانم و گفته‌ی ایشان را قبول دارم که تلفظ عربی نام، یعنی «قرماسین» و «قرمیسین» از لحاظ ریشه‌شناسی با واژه‌ی «کرماشان» بیشتر قرابت دارد تا «کرمانشاه». لیکن احتمال‌های دیگر را هم باید در نظر گرفت. مثلاً ممکن است «کرماشان» کوتاه شده‌ی «کرمانشاهان» باشد، نه برعکس. اسامی طولانی نزد مردم معمولاً کوتاه می‌شود. گزینه‌های دیگری هم محتمل است. لیکن می‌گویم باید ابتدا مستندات تاریخی را ملاک قرار دهیم، پس از آن گمانه‌های اشتقاق‌شناسی و مردم‌شناسی را به میان بیاوریم.

چرا؟

 چون کتاب‌های جغرافیایی، مسالک و ممالک‌ها، سفرنامه‌ها، تاریخ و ادبیات، اسناد مکتوب و ثبت شده هستند. ولی گفتار، زبان و فرهنگ مردم دگرگونی بسیاری در طول زمان پیدا می‌کند و بیان نام‌ها در زبان گفتار و نوشتار متفاوت است. در گفتار نام‌ها شکسته می‌شود و تابع لهجه است و شکست آوایی پیدا می‌کند. خود ایشان هم در نوشته‌هایش این ویژگی‌ها را بیان کرده.

پس تکلیف مردم این وسط چه می‌شود؟

مردم راه خود را می‌روند. بحث من با اهل تحقیق است. من می‌گویم هر بحثی در جای خودش. حالا فضایی ایجاد شده که همه می‌گویند «کرماشان». خوب. باشد. هر نامی که دلتان می‌خواهد بگویید. من کتابی دارم که در عنوان روی جلد نام «کرمانشاهان» را آورده‌ام. ولی داخل کتاب می‌بینید بعضی ضرب‌المثل‌ها یا متل‌ها و ترانه‌ها هست که در آن واژه‌ی «کرماشان» به کار رفته. چرا؟ چون در جایی که مردم با زبان گفتاری ضرب‌المثل یا اصطلاحی را به کار می‌برند که نام «کرماشان» در آن هست، حق ندارم آن را با نام «کرمانشاهان» عوض کنم، از طرف دیگر وقتی تقریباً تمام منابع عربی و فارسی دست اول را بررسی کرده‌ام و در هیچ‌کدام نام «کرماشان» را ندیده‌ام و همه نام‌های «کرمانشاهان» و «کرمانشاه» و اشکال عربی آن را به کار برده‌اند، به خودم اجازه نمی‌دهم نام جدیدی را وارد ادبیات نوشتاری کنم.

چرا؟

کمترین زیانش این است که باز یک انقطاع فرهنگی جدیدی ایجاد می‌شود. نسل‌های بعد که نوشته‌های ما را می‌خوانند، دچار سردرگمی می‌شوند. دوگانگی به وجود می‌آید. در منابع قدیم هم این مشکل وجود داشته. مثلاً زکریای قزوینی، -زمانی که نام عربی، یعنی «قرمیسین»  و نام فارسی یعنی کرمانشاه همزمان رایج بوده،- می‌نویسد: «کرمانشاه» جایی است نزدیک «قرمیسین» یعنی او گیج شده و ندانسته این دو نام مربوط به یک جاست. یاقوت حموی یک صفحه، در قطع رقعی امروزی، در مورد «قرمیسین» مطلب نوشته، ولی وقتی می‌خواهد در مورد «قرماسین» حرف بزند، می‌گوید «من گمان می‌کنم قرماسین در مسیر جاده‌های مکه قرار داشته باشد و با قرمیسین که نزدیک همدان است فرق دارد.» یک حرف «الف» که در نوشتن این نام به جای حرف «یا» نشسته، این سردرگمی را برای یاقوت که یک فرهنگ 5 جلدی در مورد نام‌های جغرافیایی خلافت اسلامی، در قرن هفتم نوشته، به وجود آورده است.

پس شما قبول دارید که بعضی از مردم می‌گویند «کرمانشاه» و بعضی دیگر «کرماشان»؟

من این وسط چه‌کاره هستم؟ پدر و مادر و همه‌ بستگان کهنسال من در گذشته می‌گفتند «کرماشان».  هنوز بعضی‌ها در استان‌های دیگر می‌گویند «باختران». کسی نمی‌تواند به مردم بگوید چه نامی به کار ببرند. زبان گفتاری تابع قواعد و اقتضاعات خود است و از ضوابط پژوهش‌های آکادمیک و بحث‌های به اصطلاح روشنفکرانه پیروی نمی‌کند.

شکل‌های فارسی نام‌های «کرمانشاه» و «کرمانشاهان» از چه زمانی در کتاب‌ها آمده؟

نام کرمانشاه نخستین بار در کتاب بُندِهِشن به صورت «کرمینشان» آمده و در منابع پیش از اسلام من در جایی دیگر ندیده‌ام. ولی در منابع عربی و فارسی پس از اسلام این نام به شکل‌های عربی و فارسی به فراوانی آورده شده است. جغرافی‌دانان و مورخین قرن سوم مانند ابن‌خرداذبه، بلاذری، ابن‌رسته، یعقوبی، دینوری و ابن‌فقیه پیشرو هستند. ابن‌فقیه، تا آن‌جا که من بررسی کرده‌ام، پیش از همه نام فارسی «کرمان شاه» را آورده. پس از آن مقدسی و مؤلف کتاب حدود‌العالم در نیمه‌ی دوم قرن چهارم، نام فارسی «کرمانشاهان» را قید کرده‌اند.

کدام نام بیشتر استفاده شده؟

کثرت نام «کرمانشاهان» بیشتر است.

نام‌های کرمانشاه و کرمانشاهان فقط برای شهر به کار می‌رفته یا برای استان؟

تقسیمات کشوری کنونی در گذشته وجود نداشته. استان کرمانشاهان امروزی تقریباً استان (کوره) «ماه کوفه» به اضافه‌ی قسمتی از استان (کوره) «حلوان» در عراق را در بر‌می‌گرفته. این استان دو مرکز (قصبه) داشته. مرکز اصلی ماه کوفه، شهر «دینور» و مرکز فرعی شهر «قرمیسین» بوده، ماه کوفه از شمال با آذربایجان، از شرق با همدان و ماه بصره، یعنی نهاوند، از غرب با استان حلوان، از جنوب با ماسبذان همسایه بوده است. استان ماه کوفه را می‌توان به دو نیمه‌ی شمالی و جنوبی تقسیم کرد. شهر «قرمیسین» مرکز قریه‌ها و روستاها (رستاق)های نیمه‌ی جنوبی از مرز حلوان تا گردنه‌ی اسدآباد و شهر «دینور» مرکز قریه‌ها و روستاها از مرز شهرزور تا همدان بود است. در آن زمان توابع (اعمال) هر شهری را هم با نام همان شهر می‌خواندند.

 



:: برچسب‌ها: کرمانشاه , کرمانشاهان , کرماشان , باختران , دکتر محمد مکری , ابن فقیه , مقدسی ,
:: بازدید از این مطلب : 40
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 4 اسفند 1401 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد